هر قدم تو این خیابون راه میرم فکر تو هست
زیر بارون روی لب اسم تو توی هر نفس
تو که باشی من به عشقت چترمو وا میکنم
تو که باشی من واسه تو سقف پیدا میکنم
روبروی کافه پام از خاطراتت کند شد
هر تپش از قلب من که بی اراده تند شد
من زمین خوردم بجا تو همیشه باختم
من با تنهایم کنار عکسای تو ساختم
حیفه دل با جای خالیت توی کافه روبرو شه
کی واسه من شالِ نوشو روز بارونی بپوشه
کی بیاد از من بپرسه سرده دستامو بگیره
کیه اونکه واسه خندش روزی صدبار دل میمیره