متن آهنگ
با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر را
جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را
من که با مویی به قوت برنیایم ای عجب
با یکی افتادهام کو بگسلد زنجیر را
چون کمان در بازو آرد سروقد سیمتن
آرزویم میکند کآماج باشم تیر را
میرود تا در کمند افتد به پای خویشتن
گر بر آن دست و کمان چشم اوفتد نخجیر را
ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز
هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را
زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار
پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را
سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی
همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را
زنجیر
بهیاد استاد سخن، سعدیِ بزرگ
تقدیم به مردمِ شریفِ ایران
آهنگساز: پویا محمدی
شعر: سعدی
نوازندگان:
مریم خدابخش: عود
علیرضا دریایی: کمانچه
بهزاد حسنزاده: کمانچه
کیارش بکتاشیان: نی
غزل همایونی: تار
پوریا سلیمانی: تار، بمتار، سهتار
نگین محمدی: قیچک
فرنوش اصلانی: سنتور
جلال نقیلو: تمبک
مسعود جعفری: دف
پویا محمدی: سنتور
صدابردار، میکس و مسترینگ: حسن خدایینیا
ناظر ضبط: پوریا سلیمانی
طراح کاور: دلآرام رفائیان
https://songsmusic.ir/?p=41654
لینک کوتاه مطلب: